تولد: بغداد 465-466/ 1073؛ وفات: بغداد، 27 ربیع الاول 11/560 فوریه 1165
ابن تِلمیذ
نیای مادری ابن تلمیذ، معتمد الملک ابوالفرج یحیی بن تلمیذ، پزشک بود. او کوشش بسیار کرد تا برای تربیت نوه اش، که قرار بود بعد از مرگ وی نام ابن تلمیذ را بر خود نهد، وسایل خوبی فراهم آورد. ابن تلمیذ پس از تکمیل مطالعات
نویسنده: سامی خلف الحمارنه
مترجم: فاضل ا. لاریجانی
مترجم: فاضل ا. لاریجانی
تولد: بغداد 465-466/ 1073؛ وفات: بغداد، 27 ربیع الاول 11/560 فوریه 1165
نیای مادری ابن تلمیذ، معتمد الملک ابوالفرج یحیی بن تلمیذ، پزشک بود. او کوشش بسیار کرد تا برای تربیت نوه اش، که قرار بود بعد از مرگ وی نام ابن تلمیذ را بر خود نهد، وسایل خوبی فراهم آورد. ابن تلمیذ پس از تکمیل مطالعات پزشکی، به ایران رفت و چندین سال در ناحیه خراسان به طبابت پرداخت، و در آنجا، بنا بر گفته ظهیرالدین بیهقی (493- 565/ 1106-1170)، زبان فارسی را آموخت. وی که مسیحی سریانی بود، و علاقه حیاتی به کلیسا و آداب دینی و فعالیتهای آن داشت، بر زبان سریانی (آرامی) نیز تسلط یافت. یاقوت حموی (539-626/ 1179-1229) گفته است که ابن تلمیذ زبان یونانی نیز می دانسته است.ابن تلمیذ با رجال، مأموران عالی رتبه دولتی، همکاران، دوستان و اعضای خانواده اش، مکاتبات دلزنده بسیار داشته است. نامه هایش، که در زمان حیات خودش در یک مجلد بزرگ تحت عنوان توقیعات و مراسلات جمع آوری گردید، شامل نامه ای است مشحون از پند و تنبیه به پسرش که ظاهراً چندان باهوش نبوده است. اشعار متعدد کوتاه نیز درباره پزشکی عمومی، ارزش یادگیری، علم غذا و پرهیز، سلامتی روانی، دوستی، ابرها، مهمان نوازی، فروتنی، تنهایی، غزل، شراب، ماهی، ترازو، اسطرلاب، سلیح نبرد، و سایه ها سروده است.
ابن تلمیذ، پس از مراجعت به بغداد، به چند خلیفه خدمت کرد؛ مخصوصاً مُقتَفی (530-555/ 1160-1136) که وی را به طبابت دربار و ریاست بیمارستان عضدی، که یکی از مهمترین مؤسسات نوع خود بود، برگزید. و نیز از طرف خلیفه مأمور امتحان کردن همه پزشکان به منظور صدور پروانه پزشکی شد، و بزرگترین مدرسه پزشکی خصوصی زمان خود را در بغداد داشت. شهرت وی به عنوان استاد طب، شاگردان زیادی را از دور و نزدیک به سوی وی جلب کرد.
ابن تلمیذ، نه تنها به عنوان مربی بلکه به عنوان طبیب نیز از شهرتی بسزا برخوردار بود. کار او برایش ثروت و مقام به همراه آورده بود. وی نسبت به شاگردانش و نیز نسبت به نیازمندان بسیار سخاوتمند بود. کتابخانه ای بزرگ فراهم آورد که پس از مرگش بیشتر آن پراکنده شد.
ابن تلمیذ چهارده اثر، شامل کتب طبی و دستورهای داروسازی و شروح طبی از خود بجای گذاشته است، که طبیبان عرب تا بیش از یک قرن بعد از مرگ وی از بعضی از آنها یاد کرده اند. وی را فردی بسیار محترم، شریف، سخنور و بسیار مساعد وصف کرده اند که پس از عمری بس دراز درگذشت بی آنکه در استعدادهای ذهنی و رفتار با وقار وی خللی رخ داده باشد.
کتابشناسی
الف) آثار اصلی. نوشته های ابن تلمیذ را می توان به چهار دسته تقسیم کرد:1. آثار طبی مستقل مانند اَقرابادین (دارونامه ای در 20 فصل که از روی آثار قدیمتر تألیف شده است)؛ مختصر این کتاب در 13 فصل، فقط برای استفاده در بیمارستانها؛ (الامینیه) فی الفصد، درباره رگزنی و خون گیری، در 10 فصل (لکهنو، 1890)؛ قوی الادویه المفرده (در تأثیر داروهای ساده ای که در بیمارستانها تجویز می شود)، که به ترتیب الفبایی تنظیم شده و شامل شرح و نحوه شناخت و مرادف (به سریانی و یونانی و فارسی) و مورد استفاده درمانی هر یک از آنهاست؛ و مجربات (موارد بالینی ای که وی به معالجه و تجربه درباره آنها پرداخته بود)، شامل چندین نسخه پزشکی به همراه شرح تأثیرات داروشناختی هر یک. نسخه های متعددی از این آثار در چندین کتابخانه وجود دارد، از جمله در موزه بریتانیا؛ بودلیان؛ کتابخانه پژوهشی (Forschungsbibliothek)، گوتا؛ کتابخانه ملی مصر در قاهره و کتابخانه ملی دمشق.
2. شروحی بر متون طبی یونانی و منتخباتی از آنها، مانند نوشته های بقراطی و گزارشهای جالینوسی آنها، چون فصول، تَقدِمَه المعرفه، و کتاب الاِبدال.
3. شروحی بر آثار مهم طبی اسلامی و چکیده هایی از آنها، مانند المسائل حنین بن اسحاق؛ الحاوی رازی؛ الاشِربَه ابن مسکویه؛ المِائه مسیحی؛ قانون ابن سینا؛ و منهاج ابن جزله. ابن تلمیذ شرحی هم دارد به نام طب النبی، و بدین نحو نخستین پزشک مسیحی است که درباره این گونه کتابهای اسلامی، که مجموعه ای است از کلمات قصار طبی، چیز نوشته است. متأسفانه همه این شرحها از بین رفته و جز اشارات و منقولاتی در آثار نویسندگان متأخرتر چیزی از آنها باقی نمانده است.
4. مجموعه مکاتیب و اشعار، که فقط قطعاتی از آنها هنوز موجود است، ر. ک. لویس شیخو، المشرق، 24 (1921)، 251-258، 339-350، و Catalogue des manuscrits des auteurs chretiens depuis l'Islam (Beirut, 1924(, 6.
ب) منابع فرعی. به گفته ظهیرالدین بیهقی در تاریخ الحکماء، ویراسته م. کردعلی (دمشق، 1946)، 144-146، نخستین کسی که از ابن تلمیذ نام برده معاصر او عماد اصفهانی تاریخ نویس در کتاب خَریده القَصر بوده است. زندگی او با تفصیل بیشتر در آثار زیر آمده است: یاقوت حموی، معجم الادباء، ویراسته د. س. مارگولیوث، 7 (لندن، 1931)، 243-247؛ ابوالفرج بن العبری، تاریخ مختصر (بیروت، 1958)، 209-210، ابن خلکان، وفیات الاعیان، 2 (قاهره، 1892)، 191-194؛ ابن قفطی، تاریخ الحکماء، ویراسته لیپرت (لایپزیگ، 1903)، 340-342؛ ابن ابی اصیبعه، عیون الانباء، 1 (قاهره، 1882)، 259-295؛ و ابومحمد عبدالله یافعی، مرات الجنان، 3 (حیدرآباد، 1920)، 344، که بر منابع بالا مبتنی است.
منابع جدیدتر، که به ترتیب تاریخی ذکر می شوند، عبارتند از:
F. Wustenfeld, Geschichte der arabischen Aerzte und Natur forscher (Gottingen, 1840), 97-98; Lucien Leclerc, Histoire de la medecine arabe, II(paris, 1876), 24-27; George Sarton, Introduction to the History of Science, II(Baltimore, 1931), 234; Carl Brockelmann, Geschichte der arabischen Literatur, 2nd ed.,I(Leiden, 1943), 642, and supp., I(Leiden, 1937), 891; S. Hamarneh, "The Climax of Medieval Arabic Professional Pharmacy, " in Bulletin of the History of Medicine, 42(1968), 454-461; Origins of Pharmacy and Therapy in the Near East (Tokyo, 1973), 56-64, 87; and Catalogue of British Library(Cairo, 1975), nos. Or. 8293-8294.
منبع: گیلسپی، چارلز کولستون؛ (1389)، زندگینامهی علمی دانشمندان اسلامی (جلد نخست)، ترجمهی جمعی از مترجمان، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}